امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
تحقیق و پژوهش: امید (صاحب وبلاگ)
1-استفاده از این مطلب پژوهشی در دیگر سایتها و وبلاگها بدون اجازه صاحب وبلاگ ممنوع است.
2-مجموعه پرسشها و پاسخهای انجام گرفته نزد اینجانب موجود است که در صورت خواست افراد میتواند در اختیارشان قرار بگیرد.
3- لازم است از کمکهای خانم دکتر آ. احمدی همچنین آقای ... که در شکل گیری این پژوهش و پربار شدن آن نقش داشتند تشکر کنم.
مقدمه:
جنس (sex) موجودیت هر فرد بر اساس اندام جنسی میباشد که فرد بر این اساس مرد، زن یا دو جنسی است.
جنسیت (gender ) نشان دهنده احساس و باور فرد از خود به عنوان زن یا مرد است. یک فرد ممکن است در ذهن خود را زن، مرد، هر دو (دوجنسیتی)، هیچکدام (بی جنسیتی) و… بداند.
تشخیص هر فرد از خودش بر اساس جنسیت را هویت جنسیتی ( gender identity ) میگویند. هویت جنسیتی به معنای تشخیص ذهنی فرد از خود به عنوان مرد یا زن است.
برای اکثر انسانها هویت جنسی یک واقعیت عادی و جاافتاده است. آنها جنسی را که با آن به دنیا آمده اند زیر سوال نمی برند و رفتار به شیوه جنس مذکر یا مونث را طبیعی و آسان می یابند. اما افراد دیگری هستند که هویت جنسیتی (جنسیت ذهنی) آنها با جنسشان متفاوت است. در واقع دارای جنس مردانه هستند اما خود را زن میدانند و یا داری جنس زنانه هستند و خود را مرد میدانند. به این گروه در اصطلاح کلی تراجنیستی یا(Transgender )میگویند. و به افرادی اشاره می کند که احساس، روحیات و صفاتی متفاوت با جنس زمان تولد خود دارند. تراجنسیتیها طبق dsm-4 به اختلال هویت جنسیتی مبتلا هستند که هسته مرکزی اختلال، نارضایتی از جنسیت زیستی، ناراحتی از نقش جنسی تعیین شده و نیاز به همانند سازی با جنس مقابل( داشتن بدن جنس مقابل/ پذیرفته شدن به عنوان فردی از جنس مقابل) معرفی شده است. البته درdsm-5 ملال جنسیتی جایگزین این اختلال میشود و دیگر تراجنسیتیها به خودی خود بیمار تلقی نمیشوند.
بررسی مسئله از منظر فقه:
برای بررسی این مسئله در فقه ابتدا نظرات فقیهان را جویا شده ایم و سپس به مبانی فقهی این مسئله میپردازیم.
الف- نظرات فقیهان
برای شناخت بیشتر نظرات فقیهان مجموعه سوالاتی تهیه شد و در اختیار دفتر فقیهان مختلف قرار گرفت. سوالات مطرح شده سعی شده بود به شکل چالشی برای هر دو گروه موافق و مخالف باشد و تمامی جوانب مسئله در نظر گرفته شود. سوالات مورد نظر که یک بار یا در فواصل مختلف از فقیهان پرسش شد به شرح زیر است:
"با سلام
گروهی از افراد جامعه به اختلال هویت جنسیتی مبتلا هستند یعنی با اینکه فیزیولوژی مردانه دارند و از نظر جسمی هیچ مشکلی ندارند خود را زن میدانند (و همین طور بالعکس) و این باعث میشود که در مسایل جنسی با اینکه مرد هستند اکثرا نقش زن را داشته باشند(و همین طور بالعکس) {یعنی دارای ناهمخوانی جنسیتی هستند} .
هویت جنسیتی فرد مجموعی از صفتهای ذاتی واکتسابی فرد است وقتی مجموع این صفات فرد با صفاتی که اکثر افراد جامعه به عنوان زن و یا مرد دارند(مجموع صفاتیکه اکثر افراد جامعه به عنوان زن یا مرد دارند رابطه نزدیکی با فرهنگ جامعه مورد نظر دارد. ممکن است رفتارو صفاتی در فرهنگ یک جامعه زنانه تلقی شود اما در جامعه دیگر مردانه )در تضاد قرار بگیرد؛ شخص ممکن است نتواند هویت جنسیتی خود را مطابق با جنس خود بداند. امروزه روانشناسان این اختلال را از اختلالهای روانی حذف کرده اند و به جای ان اختلال دیسفوریای جنسیتی (ملال جنسیتی) را قرار داده اند به این ترتیب دیگر تردید درباره جنسیت خود یا ناهمخوانی جنسیتی به خودی خود اختلال روانی محسوب نمیشود اما اگر چنانچه احساس آنها از هویت جنستی و جنسیتیشتان با بیقراری، اضطراب و افسردگی همراه باشد، فرد برای شاخص ملال جنسیتی( gender dysphoria) مورد درمان قرار خواهد گرفت.با توجه به انچه گفته شد:
سوال اول: ایا از نظر فقهی تنها فیزیولوژی معیار زن و مرد بودن است یا هویت نیز که با روح انسان سر و کار دارد میتواند معیاری برای زن و یا مرد بودن باشد؟
سوال دوم: ایا از نظر فقهی ناهمخوانی جنسیتی این افراد غیر شرعی است و این افراد بیمارند؟
سوال سوم : در صورتیکه این افراد از نظر شرعی بیمارند ایا تغییر جنسیت برای این افراد( اگر از نظر پزشک این مساله واقعی باشد و معیارهای پزشکی در شخص موجود باشد) جایز است؟
سوال چهارم : از انجاییکه بعضی از افرادی که به دنبال چنین تغییر جنسیتی هستند در ذهن خود رویایی متصور شده اند که با انچه در واقعیت بعد از تغییر جنسیت رخ میدهد تفاوت فاحشی دارد و همین باعث میشود که حتی به خود کشی روی اورند(البته این نوع تغییر جنسیت برای برخی نیز به بالارفتن کیفیت زندگی کمک میکند)ایا برای جلوگیری از این گونه مفاسد خارجی نباید قبل از جراحی از طریق مشاوره واقعیت برای شخص مشخص شود و شخص از رویا بیرون بیاید و راه های درمان دیگر از جمله مشاوره درمانی بر روی فرد تست شود ؟ یا اینکه عمل به عنوان راه حل اول هم پذیرفتنی است؟{با توجه به نظرات مختلف پزشکان در ایران ایا قبل از تغییر جنسیت برای این افراد باید به حل مسئله انها از طریق مشاوره و روان درمانی همت گمارد یا تغییر جنسیت به عنوان راه حل اول هم مجاز است؟}
سوال پنجم:اگر جراحی تغییر جنسیت منجر به مقطوع النسل شدن فرد شود {که در حال حاضر همه جراحیها چنین است}(در صورت عدم جراحی نیز فرد به احتمال زیاد با توجه به اختلال جنسیتیش ازدواج نخواهد کرد)؛ ایا چنین جراحی ایراد شرعی ندارد؟(به خاطر مقطوع النسل شدن)
سوال ششم:اگر چنین جراحی ای ایراد شرعی داردتکلیف کسانی که داری اختلال هویت جنسی هستند و دیگر درمانها همچون مشاوره بر روی انها جواب نداده چه میشود؟ ایا این افراد که با عدم تغییر جنسیت به گناه می افتند و در روابط جنسی نقش برعکس اندام جنسی خود را دارند مجاز به انجام این گناهند یا اینکه تغییر جنسیت انها به عنوان راه اخر جز مقتضای خلقتیست؟
سوال هفتم : اگر جراحی صوری و ظاهری باشد یعنی الت مردانه یا زنانه به خودی خود ایجاد نشود و چیزی شبیه الت بوسیله جراحی و به صورت مصنوعی ایجاد شود چنین جراحی ای ایراد شرعی دارد؟ اگر این نوع جراحی اخرین راه حل فرد داری اختلال هویت جنسی باشد ایا باید انجام دهد ؟ و اگر حرام است در صورتیکه تمامی راه حل های دیگر از جمله مشاوره درمانی را تست کرده باشد و جواب نگرفته باشد و این اخرین راه برای درمان اختلال و به گناه نیفتادن فرد به تجویز دکتر باشد چه باید بکند؟"
بررسی مسایل مورد بحث در سوالهای مطرح شده:
1-بررسی معیار زن و مرد بودن در شرع:
سوال: "ایا از نظر فقهی تنها فیزیولوژی معیار زن و مرد بودن است یا هویت نیز که با روح انسان سر و کار دارد میتواند معیاری برای زن و یا مرد بودن باشد؟"
از مجموع 16 فقیه ، نه فقیه به این سوال جواب مشخص دادند:
جواب ایت الله صانعی:
همینکه عرفا اندامی مردانه یا زنانه داشته باشند مرد و زن محسوب شده و احکام خاص خودشان را خواهند داشت .
پاسخ ایت الله مکارم شیرازی
از نظر شرعی معیار زن یا مرد بودن اندام و اعضای بدن و ظاهر آنهاست
جواب ایت الله علوی گرگانی
معیار در تشخیص همان ظواهر مردانه و زنانه است و هویت باطنی دخالتی در صدق این عنوان ندارد.
ایت الله دوزدوزانی تبریزی
به نظر ما معیار اندام است.
جواب ایت الله موسوی اردبیلی:
از نظر عرفی و فقهی کسی که در ابتدای تولد تنها آلت مردانه دارد پسر بچه سپس جوان و سپس پیرمرد شناخته میشود و بالعکس در مورد زن.
جواب ایت الله گرامی
فیزیولوژی ملاک است
جواب ایت الله شبیری زنجانی
معیار، تشخیص عرف است که به فردی زن یا مرد بگوید.
پاسخ ایت الله بیات زنجانی
در فرض سؤال اگرچه برخی احکام فقهی دایرمدار تفاوت های فیزیولوژی است مانند ارث، محرمیت و امثال آن، ولی همه احکام اسلامی، فقهی نبوده، بلکه احکامی وجود دارد که جنبه های اخلاقی، کلامی، فلسفی و امثالهم را دارا هستند. بنابراین توجه به عوامل سازنده هویت انسانی امری لازم و ضروری است.
جواب ایت الله سید محمد حسینی شاهرودی
هویت که با روح سر و کار دارد می تواند معیار باشد.
جمع بندی جوابها: نه جواب داده شده را میتوان به سه دسته تقسیم بندی کرد: دسته اول گروه اکثریت است که معیار را اندام و فیزیولوژی میداند. دسته دوم معیار را عرف میداند و دسته سوم صراحتا بیان میکند که هویت هم میتواند معیار باشد. دسته دوم آنجایی میتواند به دسته سوم نزدیک شود که یک فرد دارای اندام مردانه ولی دارای حرکات زنانه از نظر عرف جامعهای زن شناخته شود و همینطور بالعکس. در یک جمع بندی کلی جواب دسته سوم که بر طبق آن میتوان هویت را معیاری برای زن و مرد بودن در نظر گرفت؛ میتواند انقلابی در شناخت افراد به جنسیت مردانه یا زنانه و حتی نوع ازدواج افراد ایجاد کند زیرا یک فردی که دارای اندام مردانه است بر طبق این نظر اگر هویت زنانه داشته باشد زن است و میتواند با کسی که هویت مردانه داشته باشد ازدواج کند و به نوعی ازدواج دو فردی که از نظر فیزیولوژی و اندامی مرد هستند از نظر شرعی مورد قبول قرار میگیرد البته به مجرد چنین نظری نمیتوان به چنین مطلبی رسید و نیاز است که این پشتوانه فکری برای این مسئله مورد استفاده قرار بگیرد تا به مرور شاهد چنین فتاوای مشخصی باشیم.
2-بررسی بیمار بودن افراد دارای اختلال هویت جنسیتی از نظر شرعی:
سوال: "ایا از نظر فقهی ناهمخوانی جنسیتی این افراد غیر شرعی است و این افراد بیمارند؟"
شش فقیه به این سوال جواب مشخص دادند:
پاسخ ایت الله بیات زنجانی
به طور مطلق نمی توان ناهمخوانی جنسیتی را حرام و غیر شرعی شمرد چراکه ممکن است این ناهمخوانی از یک سلسله عوامل نشأت گرفته باشد که به طور مثال جنبه های ارثی داشته و از اختیار خود فرد خارج باشد اگرچه استفاده از این وضعیت در مسیر اعمال نامشروع، جایز نبوده و حرام است
پاسخ ایت الله مکارم شیرازی
در صورتی که اختلالی در هویت خود داشته باشند لازم است به پزشک متخصص مراجعه کرده و حود را درمان نمایند
جواب ایت الله علوی گرگانی
این ناهمخوانی گرچه بیماری روحی صدق میکند اما درمان آن منوط به رعایت حدود شرعی است
جواب ایت الله سید محمد حسینی شاهرودی
بیمارند.
جواب ایت الله گرامی
یک نوع بیماری است
جواب ایت الله شبیری زنجانی
به نفس اختلالات، اطلاق شرعی یا غیر شرعی نمی شود؛ بلکه عکس العملی که فرد، در مواجهه با این شرایط نشان می دهد شرعی یا غیر شرعی است.
3- بررسی جایز بودن یا نبودن عمل تغییر جنسیت در افراد دارای اختلال هویت جنستی
قبل از بررسی این مسئله از منظر فقهی باید این نکته را متذکر شد که فقه تنها به این سوال جواب میدهد که ایا از منظر شرعی میتوان تغییر جنسیت انجام داد یا خیر و یا اینکه تغییر جنسیت در چه مواردی مجاز و در چه مواردی غیر مجاز است. و پاسخ به سوالاتی از قبیل اینکه آیا عمل تغییر جنسیت مفید است یا نیست {یعنی به عنوان راه حلی پزشکی به حل مشکلات روانی فرد کمک میکند یا خیر} و اینکه امروزه به عنوان یک راه حل عقلایی برای حل مسئله بکار میرود یا نمیرود، در حوزه پاسخگویی فقه نیست . مثلا اگر عمل تغییر جنسیت از نظر فقهی مجاز باشد به این معنا نیست که یک راه حل عقلایی و مفید نیز برای حل مسایل تراجنسیتیها هست و دراین گونه موارد به طور قطع نظر علم پزشکی صائب است. پس فقه و پزشکی دو منظر متفاوت نگاه به موضوع هستند و نباید این دو منظر با هم خلط شود.
سوال: " ایا تغییر جنسیت برای این افراد( اگر از نظر پزشک این مساله واقعی باشد و معیارهای پزشکی در شخص موجود باشد) جایز است؟اگر جراحی تغییر جنسیت منجر به مقطوع النسل شدن فرد شود {که در حال حاضر همه جراحیها چنین است}(در صورت عدم جراحی نیز فرد به احتمال زیاد با توجه به اختلال جنسیتیش ازدواج نخواهد کرد)؛ ایا چنین جراحی ایراد شرعی ندارد؟(به خاطر مقطوع النسل شدن)اگر جراحی صوری و ظاهری باشد یعنی الت مردانه یا زنانه به خودی خود ایجاد نشود و چیزی شبیه الت بوسیله جراحی و به صورت مصنوعی ایجاد شود چنین جراحی ای ایراد شرعی دارد؟ "
مسئله تغییر جنسیت این افراد از تمامی فقها پرسیده شد و صوری و ظاهری بودن این عمل و مقطوع النسل شدن هم همانطور که مشاهده میشود در سوالها به شکل کاملی بیان شده است. فقها به دو گروه کلی تقسیم میشوند: کسانی که عمل تغییر جنسیت برای کسانی که دارای اختلال هویت جنسی هستند تحت هیچ شرایطی مجاز نمیدانند و کسانی که انرا با شرایطی مجاز میدانند.
جواب دسته اول که مخالف عمل تغییر جنسیت برای کسانی که دارای اختلال هویت جنسیتی میباشند؛ هستند:
جواب ایت الله شبیری زنجانی
مجرد تغییر ظاهری بعضی از اعضا - که امروزه به عنوان عمل تغییر جنسیت متداول است - سبب تغییر جنسیت نمی گردد و فرد نمی تواند پس از عمل، خود را مشمول احکام جنسیت جدید بداند. بله! اگر با پیشرفت علم، جنسیت به طور واقعی تغییر کند{منظور از تغییر جنسیت واقعی این است که مرد مثلا کاملا زن شود و بتواند بچه به دنیا بیاورد} چنانچه عمل با مثل لمس و نظر حرام، همراه باشد در صورت استیصال و اضطرار به انجام آن جایز خواهد بود و اگر بتوان با مشاوره یا راهی دیگر موضوع اضطراری را مرتفع کرد باید چنین کند. {ضمنا اگر قابلیت باروی ایجاد شود که امروزه بوسیله رهم پیوندی و تولید اسپرم از مغز استخوان ممکن است}عرف، اینگونه قابلیتهای باروری و بارورسازی را که به شکل مذکور ایجاد شده است سبب تغییر جنسیت نمی داند.
پاسخ ایت الله مکارم شیرازی
تغییر جنسیّت دو صورت دارد: گاهی صرفاً ظاهری و صوری است؛ یعنی اثری از آلت جنس مخالف نیست، بلکه فقط یک جراحی صوری انجام می گیرد و چیزی شبیه آلت جنس مخالف ظاهر می گردد؛ این کار جایر نیست.{در افراد دارای اختلال هویت جنسیتی چنین است}ولی گاه واقعی است، یعنی با جراحی کردن عضو تناسلی مخالف ظاهر می گردد،{که در افراد دو جنسی چنین است} این کار ذاتاً جایز است و محذور شرعی ندارد، مخصوصاً در مواردی که آثار جنس مخالف در او باشد؛ اما چون این جرّاحی نیاز به لمس و نظر دارد، تنها در موارد ضرورت جایز است{این بخش از جواب درسایت ایشان موجود است}
ایت الله سیستانی
اگر مقصود از تغییر جنسیت این باشد که با عمل جراحى آلت تناسلى مرد را قطع کنند و به جاى آن براى او مجراى ادرار و آلت تناسلى مصنوعى بسازند و با تزریق هورمون علامات زنانگى از قبیل ریختن موهاى صورت و برآمدگى سینه در او ایجاد کنند ، یا در مورد زنى که تغییر جنسیت مى دهد مقصود این باشد که براى او آلت تناسلى مردانه مصنوعى قرار دهند و با تزریق هورمون علامات مردى از قبیل کوچک شدن سینه و روییدن موى صورت ایجاد کنند ، این امر موجب تغییر واقعى جنسیت نیست و احکام شرعى او تغییر نمى کند و از جهتى چون مستلزم کشف عورت و لمس آن است جایز نیست.
جواب ایت الله نوری همدانی:
مادامیکه مقتضای خلقتی نباشد، تغییر جنسیت جائز نیست.
جواب ایت الله محقق کابلی
در فرض سوال تغییر جنسیت از نظر اینجانب جایز نیست.
ایت الله سبحانی
تغییر جنسیت در فرض سوال جایز نیست
جوابت الله صافی گلپایگانی
باید از جهت روانشناسی درمان شوند و تغییر جنسیت برای انها جایز نیست.
ایت الله دوزدوزانی تبریزی
به نظر ما جایز نیست و اساسا اینطور اعمال مسکن های نارواست. به گناه افتادن دلیل جواز تغییر جنسیت نمیشود و در جامعه امراضی وجود دارد که قابل درمان نیست مثل دیوانگی
جواب دسته دوم که با شرایطی عمل تغییر جنسیت را برای این افراد مجاز میدانند:
پاسخ ایت الله بیات زنجانی
"تغییر جنسیت مانعی ندارد و {درباره مقطوع النسل شدن} موضوع از موارد اهم و مهم است. در صورتی که شخصاً و یا بواسطه افراد امین، متخصص و واجد شرایط یکی از دو طرف را ترجیح دهد، شرعاً موظف به انجام همان است. {و درباره صوری و ظاهری بودن عمل} فروض سؤال حرام نیست."
جواب ایت الله علوی گرگانی
"به مجرد این نوع بیماری روحی نمیتوان اجازه تغییر جنسیت داد مگر ادامه زندگی با این بیماری مشکل و موجب عسر و حرج شدید باشد."
جوابی که ایشان پس از بیان صوری و ظاهری بودن عمل و مقطوع النسل شدن دادند:" فقط در صورت صدق عنوان عسر و حرج شدید و اختلال در زندگی تغییر جنسیت جایز است."
جواب ایت الله خامنه ای:
"اگر جراحی برای آشکار شدن واقعیت جنسی باشد و ضرورت داشته باشد اشکال ندارد، اما اگر جراحی واقعیت جنسی او را آشکار نمی کند، بلکه فقط اندام ظاهری او را تغییر می دهد، در صورتی {که}مستلزم نگاه یا لمس حرام باشد، جایز نیست. "
جواب ایشان پس از بیان مسئله مقطوع النسل شدن:
"در هر صورت اگر دارای ضرر قابل توجهی باشد و مستلزم لمس و نظر حرام باشد جایز نیست."
در اینجا دو مسئله بیان شد اول ضرر قابل توجه که تشخیص ضرر قابل توجه یک تشخیص عرفی است و باید در دید که از بین رفتن قدرت زاد و ولد برای کسی که ازدواج نمیکند ضرر قابل توجهی است یا خیر که در جواب ایت الله موسوی اردبیلی خواهید خواند که چنین چیزی از نظر ایشان ضرر قابل توجه نیست.
مسئله دوم مسئله لمس و نظر حرام است که برای فهم لمس و نظر حرام به رساله امام خمینی که رساله ی آقا نیز میباشد نظر انداختیم: "فتوای شماره٢٤٤١ اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار باشد که او را نگاه کند و دست به بدن او بزند اشکال ندارد، ولى اگر با نگاه کردن بتواند معالجه کند نبايد دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه کند نبايد او را نگاه کند. اگر انسان براى معالجه کسى ناچار شود که به عورت او نگاه کند، بنابر احتياط واجب بايد آئينه را در مقابل گذاشته و در آن نگاه کند ولى اگر چارهاى جز نگاه کردن به عورت نباشد اشکال ندارد." پس منظور از لمس و نظر حرام، لمس و نظر غیر پزشک و یا پزشک در صورتیکه بتوان بدون لمس و نظر عمل کرد میباشد.
جواب ایت الله جناتی:
"آن کسی که در ظاهر مرد است ولی در واقع بر اثر ژنی که در نهاد دارد و این باعث ناراحتی روحی و غیر آن می شود در این صورت می تواند تغییر جنسیت دهد و ظاهر خود را که ( مرد بودن ) می باشد با عمل جراحی زیر نظر پزشک به واقع خود که زن بودن است تبدیل کند و عکس این کسی که ظاهراً زن است ولی در واقع مرد می باشد او نیز می تواند زیر نظر پزشک ، خود را تبدیل به مرد شدن نماید"
جواب درباره مقطوع النسل شدن: "چون این گونه امور با مشاوره و عمل مورد نظر زیر نظر توسط متخصصان خبره انجام می گیرد و کارشان بر اساس رعایت مصالح انسان است و عمدی هم در کار نیست اشکالی ندارد ."
جواب ایشان درباره صوری و ظاهری بودن عمل: "با توجه به توضیح وجواب ارسالی قبلی که داده شد در این صورت ( جراحی صوری وظاهری ) اگر فایده عقلایی داشته باشد اشکال ندارد و اما اگر فایده عقلایی ندارد این عمل خالی از اشکال نیست"
جواب ایت الله سید محمد حسینی شاهرودی:
آری.(تغییر جنسیت برای انان جایز است)
خیر.(جراحی صوری و ظاهری ایرادی ندارد)
جواب ایت الله گرامی:
تغییر جنسیت اشکال ندارد. مقطوع النسل شدن یک ضرر مهمی است و جائز نیست لیکن اگر به هرحال ازدواج نمی کند یعنی فرض براین است که مقطوع النسل هستند اشکال ندارد.
جواب ایت الله موسوی اردبیلی:
جراحی تغییر جنسیت در صورتی که مورد نیاز باشد در فرض عدم ضرر قابل توجه چنانچه مستلزم تضییع حقوق دیگران نباشد فی حد نفسه حرام نیست؛هر چند معلوم باشد که فرد عقیم خواهد شد.
جواب ایت الله صانعی:
"تغيير اثباتي، به اين معنا كه شخصي ويژگيهاي{جسمی} مرد را دارد، ولي طبق تشخيص پزشكان، واقعاً زن است و يا بالعكس، مانعي ندارد و جايز است; بلكه براي حفظ حقوق و احكام و آثار، تغيير، لازم و واجب است كه اين كار را در حقيقت نمي توان دگرگوني ناميد كه اثبات يك واقعيت و يك امر حقيقي است. اين گونه تغيير جنسيّتها ، چون ظاهراً مفسده خارجي ندارد، نمي توان گفت حرام است"
4- بررسی مسئله مجاز بودن یا نبودن تغییر جنسیت به عنوان راه حل اول از منظر کسانی که عمل را مجاز میدانند
دیدیم که نیمی از فقیهان عمل تغییر جنسیت را با شرایطی مجاز دانستند از انها این سوال مطرح شد: "از انجاییکه بعضی از افرادی که به دنبال چنین تغییر جنسیتی هستند در ذهن خود رویایی متصور شده اند که با انچه در واقعیت بعد از تغییر جنسیت رخ میدهد تفاوت فاحشی دارد و همین باعث میشود که حتی به خود کشی روی اورند(البته این نوع تغییر جنسیت برای برخی نیز به بالارفتن کیفیت زندگی کمک میکند)ایا برای جلوگیری از این گونه مفاسد خارجی نباید قبل از جراحی از طریق مشاوره واقعیت برای شخص مشخص شود و شخص از رویا بیرون بیاید و راه های درمان دیگر از جمله مشاوره درمانی بر روی فرد تست شود ؟ یا اینکه عمل به عنوان راه حل اول هم پذیرفتنی است؟{با توجه به نظرات مختلف پزشکان در ایران ایا قبل از تغییر جنسیت برای این افراد باید به حل مسئله انها از طریق مشاوره و روان درمانی همت گمارد یا تغییر جنسیت به عنوان راه حل اول هم مجاز است؟}"از 8 فقیه مورد نظر هفت فقیه به این سوال جواب دادند که به دو دسته کلی تقسیم میشوند: دسته اول کسانی که عمل تغییر جنسیت را به عنوان راه اخر مجاز میدانند و دسته دوم کسانی که این عمل را به عنوان راه اول هم اجازه میدهند.
جواب کسانی که عمل را به عنوان راه اخر اجازه میدهند:
جواب ایت الله صانعی:
چون امر مهمی است باید قبل از عمل موارد خاص توسط مشاوران پزشکی به ایشان تذکر داده شود و حتی الامکان مشکل با مشاوره و راهنمایی برطرف شود.
پاسخ ایت الله بیات زنجانی
اگر از طریق مشاوره و مراجعه به روانپزشک امکان درمان وجود داشته باشد، طبیعی است که باید پیش از عمل جراحی به آن اقدام کرد.همچنین در فرض سؤال مشاوره ضروری است چراکه بدون مشاوره امکان وقوع خطر وجود دارد.
جواب ایت الله علوی گرگانی
به مجرد این نوع بیماری روحی نمیتوان اجازه تغییر جنسیت داد
جواب ایت الله موسوی اردبیلی:
چنین افرادی در مرحله اول از نظر پزشکی خود را درمان کنند.
جواب دسته دوم که عمل را به عنوان راه حل اول هم اجازه میدهند:
آیت الله جناتی:
اگر با مراجعه به مشاور و روان درمانی مشکل حل می شود مانعی ندارد.
جواب ایت الله سید محمد حسینی شاهرودی
آری(تغییر جنسیت به عنوان راه حل اول هم مجاز است)
جواب ایت الله گرامی
تغییر جنسیت به عنوان راه حل اول هم مجاز است
جمع بندی کلی:
از منظر بیشتر فقیهان معیار مرد و زن بودن اندام و عرف میباشد (به جز یک مورد که صراحتا هویت را معیار دانسته و مواردی که نظر صریحی ابراز نکرده اند) . فقیهان مختلف در پرسش و پاسخ ما دو دسته بودند: کسانی که به هیچ وجه قایل به انجام عمل تغییر جنسیت برای فرد داری اختلال هویت جنسیتی نیستند(هشت فقیه: ایت الله سبحانی؛ مکارم، سیستانی، صافی، شییری، نوری همدانی، دوزدوزانی، محقق کابلی) و کسانی که با شرایطی این عمل را مجاز میدانند(هشت فقیه: ایت الله خامنه ای، موسوی اردبیلی، علوی گرگانی، بیات زنجانی، صانعی، جناتی، گرامی، حسینی شاهرودی) شرایط ذکر شده عسر و حرج شدید و منفعت عقلایی ونداشتن ضرر قابل توجه میباشد ضمن اینکه عمل تغییر جنسیت به عنوان راه حل اخر(به جز سه فقیه: ایت الله گرامی و حسینی شاهرودی و جناتی) و با نظر پزشک متخصص پذیرفته شده است. البته دسته سومی [1]نیز وجود دارد که قایل به جواز مطلق این عمل حتی برای فردی که اختلال هویت جنسیتی ندارد است ولی به نظر میرسد این دسته سوم تغییر جنسیت واقعی را مجاز مطلق میدانند نه تغییر جنسیتی که موجب ضرر به بدن و از بین رفتن قدرت زاد و ولد فرد شود.[2]
بحث بر سر جواز تغییر جنس کسی است که از نظر بیولوژیکی و جسمی مشکلی ندارد ولی دارای اختلال هویت جنسیتی است.
مبانی قایلان به عدم جواز
کسانی که این عمل را مجاز نمیدانند بر اساس مبانی زیر قائل به عدم جوازند:
1-قاعده لاضرر: اولین دلیل برای عدم جواز تغییر جنسیت آیۀ »ولا تلقوا بأیدیکم إلی التّهلکۀ«میباشد. (سوره بقرۀ، آیه 195} خدای متعال میفرماید:»قوای خودتان را به هدر ندهید و فاسد و ضایع نسازید. بر این اساس آیه از به هدر دادن و ضایع کردن قوا نهی مینماید ، یک وقت قوا، اجتماعی است و یک وقت قوای بدنی است، مثل از بین بردن نفس انسان، اعضای مهم و ا صلی بدن، مانند چشم و د ست و پا و ... یا از بین بردن اعضای تناسلی و تغییر جنسیت.[4][5]
2- حرمت تغيير در مخلوقات خداوند: در آیۀ صد و هجده سورۀ نساء خدای متعال دربارۀ شیطان میفرماید: »لَعَنَهُ اهللُ وَ قَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِن عِبَادِکَ نَصِیباً مَفرُوضاً« یعنی: »خدا شیطان را لعنت کند، او گفته است که از بندگان تو سهم معینی برخواهم گرفت.« در آیه بعد به بیان روش شیطان ملعون در این راه میپردازد و از زبان او میخوانیم: »وَ لَأُضِلَّنَّهُم وَ لَأُمَنِّیَنَّهُم وَ لَأَمُرَنَّهُم فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ األَنعَامِ وَ لَأَمُرَنَّهُم فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلقَ اهللِ« 1 1 - سوره نسا ، آیه 119 شیطان فعالیت خود را قدم به قدم بیان میکند: آنان را گمراه و در رفتن به سوی مقصد و هدفشان ، آنان را سست میکنم، سپس »وَ لَأُمَنِّیَنَّهُم« د لهای آنان را پُر و لبریز از آرزوها میکنم، پس از این که نهال آرزوها را در دل آنها نشاند م، »وَ لَأَمُرَنَّهُم « به آن ها فرمان می دهم »فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ األَنعَامِ « گوش حیوانات را ببرند و یا بشکافند. [6]در قدم بعدی نوبت به خود انسانها میرسد و میگوید: »وَ لَأَمُرَنَّهُم فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلقَ اهللِ« »تحقیقاً به ایشان فرمان میدهم، پس آفرینش خدا را تغییر میدهند". ترتیب آیات د لالت دارد که مراد از تغییر در خلقت ، تغییر در آفرینش انسان ها است . [7][8][9]
3- عدم مقدور بودن تغيير جنسيت: خداوند انسان را مذکّر و مؤنث آفريده و هيچ قدرتى نمى تواند مذکّر را به مؤنث يا مؤنث را به مذکّرتغيير دهد.[10] [11]بنابراين اگر علائم جنسيتى شخصى به وسيلۀ عمل جر احى برداشته شود و يا با تزريق هورمون ، علائم جنس مخالف در فرد ظاهر شود که او را شبيه جنس ديگر کند، اين شخص در واقع تغيير جنسيت نداده ، بلکه از جهت ظاهرى شبيه جنس مخالف شده ولکن وجود او ملحق به جنسيت سابق است.بنابراين، تغييرِ موضوع مذکّر يا مؤنث يا بالعکس، امرى غير مقدور و ناشدنى است و چون موضوع، تغييرناپذير و ثابت است، حکم آن نيز ثابت و غير قابل تغيير است. (مدنى تبريزى ،۹۴(
4- مصداق تانث و تخنث: درباره نهى از تخنث و تانث در مردان احاديث فراوانى وارد شده و منظور از تخنث اين است که مرد در گفتار و رفتار و لباس پوشيدن خود را همانند زنان در بياورد.در اين نوع تغيير جنسيت يعنى از لحاظ روحى يا جسمى مرد با تمام علم و آگاهى از جنسيت خود، خود را به صورت زنان در مى آورد.(سبحانى،۲۱(رواياتى که در اين مورد تخنث و تانث نهى شده بسيار است ازجمله که از امام باقر (ع) نقل شده که رسول خدا(ص) مردانى را که خود را شبيه زنان سازد و زنانى را که خودرا شبيه مردان سازند،لعن کرده است.(کلينى ،ج۸ ،۱۷([12]
مبانی قایلان به جواز مشروط
مبانی کسانی که عمل تغییر جنسیت را با شرایطی مجاز میدانند:
1- قاعده اضطرار[13]: تقریر استدلال چنین است که بنا بر ادله واصله شرعي اعم از آیات و روایات هر گاه مكلف بواسطه قرار گرفتن در شرایط خاصي ناچار به انجام فعلي گردد که در حالت عادی ممنوع و حرام است مؤاخذه و عقاب نميشود بلكه فعل ممنوع مباح و جایز ميگردد. )محقق داماد، 1431 ،ج3 ،ص 143) تحقق اضطرار تابع وجود شرایطي است: از قبیل اینكه خطر باید مسلم الوقوع باشد یعني باید به درجه فعلیت رسیده باشد پس خطرات احتمالي نميتواند مجوز ارتكاب فعل حرام باشد بعنوان مثال کسي نميتواند به استناد اینكه در آینده دچار تشنگي شدید خواهد شد مرتكب شرب خمر شود. خطر باید شدید یا به تعبیر فقها ملجي باشد به نحوی که شخص خود را در موقعیتي ببیند که در آن بیم تلف نفس یا عضو در وی ایجاد شود. خطر هم نباید بوسیله خود مضطر ایجاد شده باشد پس شخصي که با اقدامات عمدی خود شرایط و موقعیت اضطراری برای خود پیش ميآورد نميتواند از اذن شارع در حالت اضطرار بهره مند شود و آخر اینكه مضطر به موجب حکم قانون مكلف به تحمل ضرر نباشد.[14]
2- اصل داشتن منفعت عقلايى :مشروعيت هر عملى در خارج منوط به داشتن منفعت عقلايى مشروع مى باشد.بنابراين تغيير جنسيت در صورتى مشروع مى باشد که فرد متقاضى داراى مشکل جنسى باشد و پزشک متخصص تغيير جنسيت را براى رفع مشکل او مفيد مى داند و اين را تشخيص مى دهد.اين مورد در اکثر نظام هاى حقوقى پذيرفته شده است و مشروعيت ان را با وجود شرايطى قبول نموده اند.بنابراين بر طبق اين اگر کارشناس تشخيص دهد که با توجه به شرايط مذکور در شخص بايد تغيير جنسيت دهد در اين حالت مشکلى ندارد و جايز است.
3- قاعده لاضرر و لاضرار :.به موجب اين قاعده اگر عدم تغيير جنسيت موجب ضرر اعم از جسمى يا روحى و روانى شود بايد گفت بنا به حکم ثانويه چون ايجاد ضرر مى کند لذا براى جلوگيرى از ضرر تغيير جنسيت جايز مى باشد.
مبانی قایلان به جواز مطلق
مبانی کسانی که عمل تغییر جنسیت را به شکل مطلق و برای هر کسی مشروع میدانند:[15]
1-قاعده تسلط: قاعده تسلط از مشهورترین قواعد فقهي است و به علت کاربرد وسیع اقتصادی و اجتماعيش از دیر باز از اساسيترین قاعده های فقه اسلامي بوده است. )محقق داماد،1431 ،ج4 ،ص114 )اصحاب امامیه در بسیاری از ابواب فقه این قاعده را نقل و به آن تمسك کرده اند و معتقدند چون این قاعده در سیاق قاعده سلطه مردم بر مالشان است در نتیجه همانگونه که مردم حق دارند در مالشان هر تصرفي بكنند ميتوانند در بدن خود نیز هر تصرفي که بخواهند انجام دهند، یكي از این تصرفات مجاز به استناد این قاعده تغییر جنسیت است. )مؤمن قمي،1315 ،ص 173) استدلال به این روایت یا قاعده فقهي برای اثبات سلطنت انسان بر اندامهای بدن خود و بالتبع بر جنسیت خویش از دو راه ممكن است.اول: راه اولویت: شكي نیست که ابنای بشر بر اموال و دارایيهای خود سلطنت و اقتدار دارند به گونهای که قانونگذار تمام جوامع نیز تجاوز به حریم اموال دیگران را ممنوع ميدانند. سلطه بر ذات و جنسیت نسبت به سلطه بر مال در مرتبه اولي و سابق است و بلكه مالك و علت سلطنت بر اموال، همان سلطنت بر جان است چرا که انسان چون مالك ذات، فكر و قوای خود است، مالك اموالي هم که از تالش آن حاصل ميشود خواهد بود.)خوئي، بي تا، ج6 ،ص 411 )از اینرو باید گفت که اگر انسان بر مال خود سلطنت دارد به طریق اولي بر تعیین نوع جنسیت خویش نیز که مسأله ای کاملا شخصي است سلطنت دارد. دوم: روش عقلا :این مسأله که انسان بر خودش والیت دارد و زمام تمام کارهایش نیز بدست خود اوست امری عقلایي و مورد پذیرش عقلا ميباشد چرا که در نظر عقلای عالم انسانها همچنانکه بر اموال خود سلطه دارند بر جان و پیكر خود نیز مسلط هستند و هیچ ردي نیز از شارع در باب عدم رضایت به این امر به ما نرسیده است بنابراین افراد متقاضي تغییر جنسیت ميتوانند بدون هیچ منع شرعي به دخل و تصرف در جنسیت خود بپردازند[16]
2-اصل اباحه: از ديدگاه اماميه مستند اين اصل شرعى اصل اباحه، آيات و احاديث منقول از ائمه مى باشد.مشهور در ميان فقهاى اماميه اين است که هرگاه نسبت به حرمت يا حليت چيزى ترديد وجود داشته باشد ،چنانچه با فحص و بررسى، دليلى بر حرمت آن يافت نشود، حکم به حليت آن داده مى شود.بنابراين از آنجايى که اصل اوليه جواز در تصرفات است ، مگر با وجود دليلى برممنوعيت و چون در مسأله تغيير جنسيت نيز هيچ دليلى بر حرمت شرعى وجود ندارد ، پس چنين عملى از جهت شرعى ظاهرا مشروع است.(خرازى۴۰۱ومومن قمى،۸۰۱و بجنوردى ،۲۲([17]
جمع بندی
چنین به نظر بین دو دسته از علما که عمل تغییر جنسیت را جایز نمیدانند و انان که این عمل را در شرایطی جایز میدانند این اختلاف مبنایی وجود دارد: دسته اول معتقدند چون عمل تغییر جنسیتی به شکل حقیقی انجام نمیشود پس تمامی قواعدی که گروه دوم به کار میبرند غیر قابل استفاده میباشد. علاوه بر این فرد چون تغییر جنسیت واقعی نداده بعد از عمل احکام شرعی او عوض نمیشود . اما دسته دوم معتقد است همانطور که گروهی از دسته اول این عمل را تشبه به جنس مخالف میداند پس میتوان از قواعد ذکر شده استفاده کرد و این عمل تغییر جنسیت را که در واقع همان تشبه به جنس مخالف و استفاده از شرایط شرعی وعرفی جنس مخالف است در شرایطی که ذکر ان رفت مجاز اعلام کرد.
[3] در این بخش از منابع زیر استفاده شد: کتاب تغییر جنسیت اری یا نه/مقاله تغییر جنسیت در انطباق با تشبه به جنس مخالف نوشته حمید سلیمانی/مقاله حکم فقهی تعییر جنسیت نوشته فتح الله قربانی/مقاله مبانی فقهی و حقوقی جواز تغییر جنسیت نوشته عزت السادات میرخانی
[4] ایت الله تبریزی دوزدوزانی در کتاب تغییر جنسیت در پاسخ به این پرسش که با توجّه به شأن نزول آیه و این که آیه مربوط به جهاد است و معنای آن از بین بردن قوای اجتماعی به دلیل عدم انفاق و خرج نکردن است، چطور آن را به دیگر موارد مثل ضایع کردن اعضای بدنی و... تعمیم و تسرّی میدهید؟ پاسخ میدهند همان گونه که پیش از این- در بعضی از مباحث - بیان کرده ایم، شأن نزول و مورد، مخصص عموم حکم نیست.این قاعده از بیشتر روایات فهمیده میشود.بر اساس همین آیه و معنایی که بیان کردیم، کسی حق ندارد کاری کند که قدرت و قوای خود را نابود سازد.
[5] ایت الله بجنوردی در کتاب بررسی فقهی و حقوقی تغییر جنسیت با رویکرد نظر امام مینویسد: در صورتى که مصلحت لزوم آوروجود داشته باشد، حرمت ضرر رساندن به بدن برداشته مى شود.
[6]در زمان نزول آیه، برخی از مردم حیوانات را آزار می دادند و برای بازی و سرگرمی گوش حیوانات را میبریدند و از تماشای ان، لذّت میبردند و به این وسیله تفریح میکردند.
[7]کارهایی مثل خصگی کردن مردها که در آن زمان رایج بوده است. ثروتمندان اینگو نه مرد ها را برای خدمت در اندرون خانۀ خود به کار میگماشتند تا زنانشگان از معاشرت سوء در امان باشند . ایی کار یک امر عادی در آن زمان و حتّی تا دو سه قرن پیش بود
[8]ايت الله سبحانى تقرير مى دارند که شکى نيست که تغيير جنسيت از مصاديق تغيير آفرينش خداونداست و اين کار به نص آيه کريمه حرام است.مگر در مواردى که جواز آن به دليل خاص ثابت شدهاست؛مثل ناخن گرفتن و يا کم کردن موى بدن.(سبحانى ،۰۱-۱۱(
[9]در پاسخ به این استدلال چنین گفته اند:1-اگرﻣﻄلقﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﮑﻮﻳﻨﺎﺕ ﺣﺮاﻡ ﺑﺎﺷد ، ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺍﮐثر ﻻﺯﻡ ﻣی ﺁﻳﺪ که قبیح است.2-ﺁﻳﻪ در ﺻﺪﺩ بیان ﺣﺮمت ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ناشی از ﮔﻤﺮﺍﻩﮐﺮدﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ که به امور ﺧﻼﻑ فطرت ﺗﻮحیدی از قبیلﺷﺮﮎ ﻭ ﺑﺪعتﻫﺎﻯﺣراﻡ منجرمیﺷﻮﺩ
[10] سوره شوری ایات 49 و 50 لِلَّهِ مُلکُ السمَاوَاتِ وَ األَرضِ یَخلُقُ مَا یَشِآءُ یَهَبُ لِمَن یَشِاءُ إِنَاثاً وَ یَهَبُ لِمَن یَشِاءُ الذوکُورَ َ أَو یُّجُهُم ذُکرَاناً وَ إِنَاثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیر
[11]شاید گفته شود: آیه میخواهد بگوید پسر و دختر شدن و تعیین جنسیت در اولّ خلقت در اختیار خداست و سپس قابل تغییر میبا شد ، مثل کسی که کور به دنیا می آید و امکان دارد بعداً در اثر عمل جراحی بینایی خود را به دست آورد.پاسخ: مقایسۀ این دو صحیح نیست، چون بحث بر سر امکان ایجاد تغییر در نوع و ذات است نه عوارض و در صورت بینا شدن نابینا، تغییری درنوع او ایجاد نمیشود در حالی که مرد و زن بودن، دو نوع هستند و آیۀمورد بحث میفرماید تعیین این دو نوع، هبه و بخششی از سوی خدوند عالم است.(دروس خارج ایت الله دوزدوزانی در کتاب تغییر جنسیت اری یا نه)
[12] در جواب گفته شده است: بر اساس احکام ثانويه اگر شرايط و منافعى حکم کند که بايد شخص چنين عملى راانجام دهد بايد گفت که حکم اوليه ساقط و به حکم ثانويه عمل مى کنيم.
[13] قاعده نفی عسر و حرج نیز تقریبا به همین معناست:هرگاه بر انسان مشکل غیر قابل تحملی مستولی گردد حکم اولیه برداشته میشود و بر ان عنوان ثانویه حاکم میگردد
[14]ایت الله دوزدوزانی در کتاب تغییر جنسیت اری یا نه مینویسد:"تصور کنید شخصی چنان کشش و علا قه ای به انجام زنا یا لواط یا استمنا دارد که اگر او را از انجام این عمل منع کنند و جلوی او را بییرند، خودکشی کند. آیا کسی جرأت میکند این اعمال را برای او مباح کند؟"
[15]به نظر میرسد این گروه سوم از علما تغییر جنسیت را در شرایط حقیقی یعنی امکان تولید مثل و بدون ایجاد کوچکترین نقصی در بدن برای همه جایز میدانند نه تغییر جنسیت فعلی را که موجب از بین رفتن قوای جنسی فرد میشود.
[16] نكته قابل توجه آن است که اگرچه در حجیت این قاعده نميتوان مناقشه نمود ولي از جهت مفهوم قاعده و همچنین تطبیق آن بر مورد ميتوان مناقشه کرد زیرا اولا مفهوم قاعده این نیست که انسان بر خود والیت و حاکمیت دارد همانگونه که بر اموال خود حاکم است و آنچه در باب روایت نكاح باکره رشیده وارد است که اگر مالك خویش است مي تواند مستقلا ازدواج نماید ظاهر در این است که اگر ميتواند امر خود را اداره کند و مصلحت و غبطه خود را تأمین نماید، ميتواند بدون اذن ولي ازدواج نماید همانطور که مرحوم شیخ انصاری نیز قاعده را اینگونه معنا کرده است.)انصاری، 1311 ،ص 111 )در نتیجه، از لحاظ مفهومي، دلالت این قاعده بر سلطه انسان بر خودش مخدوش است. ثانیا بر فرض قبول اینكه این قاعده که دلالت بر سلطه انسان بر خود دارد و سیاق آن مانند سیاق قاعده سلطه بر اموال است باز نميتوان به استناد این قاعده تغییر جنسیت را بطور مطلق مشروع دانست زیرا قاعده سلطه مشرع نیست و مالك ، هر تصرفي و لو غیر عقلایي و اسرافي نميتواند در مال خود انجام دهد بلكه باید تصرفي نماید که از دیدگاه عقال متعارف و معقول باشد. در نتیجه قاعده سلطه بر نفس نیز در همین سیاق و حدود قرار ميگیرد و اشخاص فقط ميتوانند تصرفي در بدن و نفس خود کنند که عقلایي است در حاليکه تغییر جنسیت شخصي که تمایلات جنسي رواني او مطابق با علایم جنسیتي بدن اوست از دیدگاه عقال تصرفي نامعقول و نامتعارف است. به عبارت دیگر قلمرو قاعده سلطه محدود به تصرفاتي است که دارای نفع عقلایي است زیرا به استناد اصول و قواعد مسلم حقوقي و سیره عقالء تصرفات لغو و زاید و یا دارای مفاسد اجتماعي یا شخصي، مشروع و مورد حمایت قانون نیست. )بهشتي، 1435}