امروز : جمعه 28 اردیبهشت 1403
افلاطون آنقدر از فضای حاکم بر کشور ما خوشش آمد که نرفت و ماندگار شد! شب حتی به
خانه آمد و خوابید. صبح زود بلند شد صبحانه مفصلی درست کرد و با هم بیرون رفتیم. می
خواست جاهای دیدنی شهر را ببیند اما به او توضیح دادم که هیچ اطلاعی از جاهای دیدنی و
غیر دیدنی و حتی خیابان های نزدیک خانه ندارم.
برای شخصیتهای زیادی کارت دعوت فرستادم تا جشنواره امسال را در کنار آنها به تماشای فیلمها بنشینم. صدها کارت دعوت به صدها شخصیت. اولین کسی که دعوتم را لبیک گفت کسی نبود جز افلاطون بزرگ! به خوابم آمد و فرمود کارت دعوت به دستش رسیده. کنار مترو قرار گذاشتیم.
در بستر احتضار
مردی که از ژاپن برمیگردد تا زندگی خود را بسازد اما میفهمد سالها در توهم بوده است. این خلاصه یک خطی فیلم «درخونگاه» است...
متن کامل در ادامه مطلب
کلاس اخلاق
دو صحنه کلیدی در فیلم «سرخپوست» وجود دارد که دقت به آنها میتواند ما را وارد دنیای فیلم کند. سکانس اول کلیدی در همان ابتدای فیلم است. جایی که رییس زندان از پیرمرد مجرم داخل زندان میخواهد چوبه اعدام را بسازد که با پاسخ منفی پیرمرد مواجه میشود...
متن کامل در ادامه مطلب
محدوده آتش به اختیاری
۱-بسیج سازمانی مردمی-نظامیست که بودجهاش از طریق سپاه پاسداران تأمین میشود. بودجه سپاه پاسداران از بودجه سالیانه کشور که شامل پول فروش نفت و عوارض و مالیات و... است با تصویب مجلس شورای اسلامی در اختیار این نهاد قرار میگیرد...
متن کامل در ادامه مطلب
با دلت فیلم ببین، مغز میخواهی چکار!
«۲۳ نفر» داستان اسارت۲۳ نوجوان به دست رژیم بعث و بهرهبرداری سیاسی صدامحسین از آنهاست. فیلمی کوچک و سرراست که مخاطب را خسته نمیکند و میتواند حس خوبی به مخاطب بدهد. متاسفانه شاهد بودم که همین «حس خوب» باعث شده تا منتقدین هم اسیر ریسمان حس خود شوند و نتوانند وارد نقد فیلم شوند...
مطلب کامل در ادامه مطلب
سفارشیسازی هوشمندانه
۱-«درست فیلمساختن» از داستانی واقعی به مراتب سختتر از فیلم ساختن از داستانی تخیلیست. اماحُسنی هم دارد: باعث میشود مخاطب و حتی منتقد به روند قصه و منطق آن دقت نکند و آنچه گفته میشود را واقعیتی بداند که تصویر شده. در برابر واقعیت هم که نمیتوان چون و چرا کرد.
متن کامل در ادامه مطلب
برای خواندن یادادشتهای کوتاه درباره فیلمهای «یلدا»، «روزهای نارنجی»، «جاندار» و «آشفتگی» به ادامه مطلب بروید.
یاداشت درباره سه فیلم: «بنیامین»، «درخونگاه» و «مردی بدون سایه» را در ادامه مطلب بخوانید.
بدون تاریخ بدون امضا از تصادفی در شب شروع میشود. دوربین در روز هم کمترین میزان رنگ را به دید مخاطب میگذارد تا در شکل دادن به فضایی مستند و تصویری سرد و بی روح کمک کننده باشد.
متن کامل در ادامه مطلب
این فیلم اژانس شیشه ای نیست که با شخصیت قهرمان همذات پنداری شود و حاج کاظم تایید شود. اینجا سه شخصیت داریم که هر سه قهرمان قصه هستند. ساعد سهیلی، مربی فوتبال و نیروی امنیتی. هیچ کدام هم تایید یا رد نمیشوند. فقط یک موقعیت نمایشی و مواجه آنها با این موقعیت است که نشان داده میشود.
متن کامل در ادامه مطلب
فیلم بمب قطعا شاهکار نیست و با وجود اینکه سعی شده تا شعاری نباشد اما گاهی شعارزده میشود با این حال فیلم محترمیست که به خوبی جدال عشق و وضعیت شبه جنگی را نشان میدهد.
در منطق فیلم تنها غواص است که میتواند پسر را که او هم علاقه مند به غواصی است نجات دهد؛ کسی که ابرویش در این دعواها از جانب پدر برده شده. غواصی جستجوگر که در حال حاضر جستجوهایش بیش از انکه حیات بخش باشد تسکینیست بر الام و دردهای زندهگان
ستاره: پنج از ده
تکلیف فیلم خوب بد جلف با بینندگانش کاملا مشخص است. قرار است حدود دو ساعت سرگرم شویم و بخندیم. البته سرگرمی و خنده ای که حتی اگر کلامیست از دل قصه بیرون می آید. در واقع در اینجا با سینما طرف هستیم و بک فیلم سینمایی تقریبا خوش ساخت.
بقیه در ادامه مطلب
ستاره: سه از ده
رگ خواب درد دلها و شاید نوشته های شخصیتی با بازی لیلا حاتمی خطاب به پدرش که عاشقانه دوستش دارد میباشد و همین عشق به پدر قرار است او را همچون ققنوسی از دل خاکستر بیرون بکشد اما با اینکه سازندگان سعی در القای این مفهوم دارند، چنین چیزی در عمل اتفاق نمی افتد؛
بقیه در ادامه مطلب
ستاره: چهار از ده
انیمیشن رهایی از بهشت با یک نبرد جذاب شروع میشود. سپس به زندگی شخصیت پهلوان فیلم میپردازد. این نبرد جذاب اما از نظر زمانی قبل از زندگی ارام پهلوان فیلم نیست و بی هیچ منطقی و گویی فقط برای جذب اولیه مخاطب در اول فیلم نمایش داده میشود
بقیه در ادامه مطلب
ستاره:پنج از ده
این فیلم در وهله اول انسان را به یاد تولیدات سالهای اوج کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می اندازد. کیفیتش هم به خوبی همانهاست و مخاطب را با خود همراه میکند
بقیه در ادامه مطلب
ستاره : پنج از ده (متوسط)
آیا این فیلم داستانِ شخصیتی محوری با بازی طناز طباطباییست؟ اگر چنین باشد میبایست انگیزه این کاراکتر از تلاش برای رفتن به خارج کشور کاملا مشخص باشد. آنوقت است که میتوان گفت مثلا اتفاقات پیش آمده باعث میشود که این فرد تصمیم به ماندن بگیرد.
بقیه در ادامه مطلب
ستاره: یک و نیم از پنج (صرفنظر از اینکه فیلم بدیست اما تا حدی جذاب است)
فیلم ماه گرفتگی از خیلی از فیلمهای امسال جشنواره بهتر است و نقاط مثبت زیادی دارد اما یک مشکل بزرگ باعث شده تا فیلم بدی باشد. در واقع هر فیلمی که مشکل پی داشته باشد فیلم بدیست و این فیلم جز همین دسته قرار میگیرد.
ستاره: نیم از پنج (فیلم را نبینید بهتر است)
آیا فیلم آباجان شخصیت محوری دارد؟ فرض کنیم که این فیلم شخصیت محوری دارد و آبا جان شخصیت کانونی فیلم باشد؛ آنوقت است که اولا میبایست آبا جان شخصیت شود دوما از تمامی ماجراها و اتفاقات تا آنجا که به شخصیت آباجان ارتباط دارد آگاهی پیدا کنیم و ثالثا به هیچ شخصیت دیگر به اندازه آباجان توجه نشود.
بقیه در ادامه مطلب
ستاره: دو نیم از پنج (صرفنظر از اینکه اساس فیلم در هواست اما قطعا برای عموم مردم جذاب خواهد بود)
صحبت کردن درباره فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» سخت است. راستش مشکلات فیلم آنقدر در لایه های مختلف فیلم پنهان شده است که باعث شده تا از دید بسیاری مخفی بماند؛ موشکافی و بیان این خطاهای راهبردی نیز بسیار سخت است؛ اما سعی میکنم از پس آن بر بیایم.
بقیه در ادامه مطلب
ستاره: چهار ستاره از پنج (با وجود بعضی مسایل کاملا تخصصی فیلم خوبیست)
فیلم خانه داستان خانه نیست داستان نقشه کشیدن دو نفر برای تصاحب چیزی هم نیست بلکه داستان همین هفتاد دقیقهایست که فیلم در ان هفتاد دقیقه روایت میشود.
بقیه در ادامه مطلب
ستاره : سه از پنج (صرفنظر از بعضی خطاهای تخصصی فیلم خوبیست)
شخصیت محوری فیلم اسرافیل کیست؟ ماهیست که فیلم با او شروع میشود؟ مرد داستان است که سر میرسد؟ و یا ستاره است ؟ راستش هر سه شخصیت محوری هستند و در فیلمی که سه شخصیت محوری دارد همه این شخصیتها باید قوام پیدا کند و سرنوشتشان مشخص شود.
بقیه در ادامه مطلب
ستاره: صفر از چهار
«کمدی انسانی» نه تنها پی محکمی ندارد که اصلا پی ندارد. راستش اصلا بنایی ساخته نشده که بخواهد پی داشته یا نداشته باشد.
ادامه در بقیه مطلب
در زندگی بسیار با افرادی برخورد کرده ام که نگاهی خداگونه به مسایل داشته اند و اغلب اتفاقات را آنچنان محکم و غیر قابل خدشه تفسیر میکنند که انسان در انسان بودنشان شک میکند. آخرین نمونه این افراد منتقد نامشخص محترمی در روزنامه صبا بود که چنین متنی نوشته بود:
"فاجعه های متنی کماکان در سریال ماه و پلنگ ادامه دارد. ما هرشب شاهد وقایعی هستیم که در حالت رئال و در زندگی درصد وقوع افتادنش کمتر از صفر است.
اینکه کسی عاشق دختری شود و برای جلب کردن نظر او دهها تاج گل به محل کار او فرستاده شود و حتی این اخطار را هم بدهد که اگر به او توجه نشود ممکن است از جنوب نخل هم بفرستد! یا در پلانی دیگر شخصیت محوری یعنی ملکا با محسن شفیعی نزدیک به 10 دقیقه درباره «شیر یا خط» صحبت کند و اینکه چه کسی زودتر برود با ماشین سرکار! شخصیتی دیگری هم هست میان این کاراکترهای عجیب و غریب که به خاطر 25 میلیون تومان چنان معتاد شده که تمام دندانهایش سیاه شده است و به خاک سیاه نشسته است! و... از یک جایی به بعد هم چند کاراکتر محوری داستان بدون هیچ آلارم و نشانهای حذف شدند و دیگر نه خبری از علی شادمان است و نه داریوش ارجمند ، هرچه هست فقط دیالوگ های بیربط و حضور بیتاثیر بیتا سحرخیز است و شاهرخ استخری! اگر شما فهمیدید که آن کاراکترها چه شدند و سرنوشتشان چیست و چرا یکهو ناپدید شدند ما هم فهمیدیم! سعید مطلبی چند روز پیش به ما گفته بود که فیلمنامه اش دچار جرح و تعدیل شده اما بعید است که این ممیزی تاثیری روی کیفیت نهایی فیلمنامه و این موقعیتهای شگفتانگیز گذاشته باشد. آن چیزی که داریم در «ماه وپلنگ» میبینیم متاسفانه اصلاً در شان نامهای اصلی تولید کننده این سریال یعنی احمد امینی ، آرمان زرینکوب و حتی خود سعید مطلبی نیست و کاش در ادامه روند بهتری از داستان را در این سریال شاهد باشیم. "
در جواب این متنقد نا مشخص نوشتم:
"منتقد نامشخص محترم اولا این فیلم است نه زندگی رئال و باید در فیلم اتفاق بیفتد که به نظر افتاده و مشکلی درونی ندارد. ضمن اینکه زندگی رئال به تعداد همه انسانهای روی زمین است و گمان نمیبرم منتقد نامشخص محترم از زندگی همه انسانها خبر داشته باشد که اگر دارد بگوید تا ما بدانیم این متن را خدا نوشته نه انسان. البته احتمالا خدا نوشته که اگر انسان نوشته بود عبارت نا مشخص و نامفهوم "کمتر از صفر "! را استفاده نمیکرد و عبارتی به کار میبرد که قابل فهم باشد مثلا کمتر از یک که کمتر از صفر اصلا برای انسان البته تا این زمان قابل درک نیست و شاید در آینده قابل درک شود. البته خداوند محترم حوصله دیدن با دقت فیلم را هم نداشته چون شیر یا خط برای رفتن سر کار با ماشین نیست بلکه برای بردن بچه است. درباره شخصیت های محوری هم از خداوندی که خود قرآن را آورده که در هر سوره اش مدام شخصیتهای محوری عوض میشود چنین دیدگاهی بعید است که شخصیت محوری باید از ابتدا تا انتها افراد مشخصی باشند و تغییر شخصیت محوری را غلط بپندارد. "