امروز : شنبه 29 اردیبهشت 1403
ستاره: یک و نیم از پنج (صرفنظر از اینکه فیلم بدیست اما تا حدی جذاب است)
فیلم ماه گرفتگی از خیلی از فیلمهای امسال جشنواره بهتر است و نقاط مثبت زیادی دارد اما یک مشکل بزرگ باعث شده تا فیلم بدی باشد. در واقع هر فیلمی که مشکل پی داشته باشد فیلم بدیست و این فیلم جز همین دسته قرار میگیرد.
اما اجازه بدهید قبل از اینکه وارد این مشکل بزرگ و نقاط مثبت فیلم شوم به مسئله دیگری بپردازم. بعد از دیدن این فیلم با نظرات بسیار عجیب بعضی دوستان هم صنف مواجه شدم که مشکل فیلم را مثلا زاید بودن خیلی از شخصیتها میدانستند و میگفتند که اگر فلان شخصیت نبود چه اتفاقی می افتاد. متاسفانه اینجور ایراد گیری از فیلمها را در تعداد زیادی از منتقدین دیده ام گویی از منظر این دوستان فیلم همچون یک گوشی موبایل است که توسط کارگردان و نویسنده تولید شده است و میتوان درباره وجود آپشنهای مختلف در آن بحث کرد! در حالی که نویسنده و کارگردان خالق دنیای فیلم هستند و منتقد باید در گام اول دنیای فیلم را بپذیرد و حق دخالت و اعمال نظر در دنیای خلق شده را ندارد بلکه پس از پذیرفتن دنیای فیلم میتواند درباره منطقی بودن همین دنیا انهم از درون دنیای خلق شده و سپس نوع روایت و نوع تصویر سازی دنیای فیلم بحث کند. بله میتوان گفت که فلان شخصیت را که در دنیای فیلم بوده میتوان روایت نکرد چون تاثیری در فیلم ندارد اما نمیتوان گفت که شخصیتی که به هر طریقی در دنیای فیلم تاثیر گذار است چرا به این شکل تصویر شده است و اصلا نباشد بهتر است. بگذارید مثالی بزنم تا قضیه مشخص تر شود. در همین فیلم یکی از بخشهای فیلم تماس تلفنی مرد فیلم با زنی که از نگاه همسر این فرد زن بدکارهای است میباشد. منتقد مورد نظر ما میگوید که اصلا چه دلیلی دارد که این رابطه نشان داده شود و نبودش ضرری به فیلم نمیرساند. اینجاست که منتقد دارد به دخالت در دنیای فیلم میپردازد. این فرد در دنیای فیلم چنین رابطه ای داشته و به شکل طبیعی روایت میشود. روایت هم زاید نیست چون مرد به درستی در آنجا حاضر است و به درستی زنش با او تماس میگیرد و به درستی صدای خنده شنیده میشود پس چاره ای جز روایت این موضوع نیست. بله اگر به بخشی که در دنیای فیلم برای روایت انتخاب شده است هیچ ارتباطی نداشت میشد گفت که روایت این موضوع زاید است اما نمیتوان گفت که اصلا این شخصیت چرا باید چنین رابطه ای داشته باشد. من در جواب اینجور سوالها و نقدها معمولا جمله نویسنده دلش خواسته را بکار میبرم که جمله کاملا دقیقی است. خلق دنیای فیلم وظیفه نویسنده و کارگردان است و شناخت و نقد منطق دنیای فیلم و نوع روایت و تصویر سازی وظیفه منتقد. هیچ کدام نباید وارد حیطه دیگری شود.
حال اجازه بدهید به فیلم برگردیم. در فیلم یک قضیه معمایی به شکل خوبی روایت میشود و در طول فیلم شخصیت فرد گمشده به شکل قابل قبولی برای مخاطب مشخص میشود. حتی این موضوع که چرا خارج نشینان و فتنه گران به سراغ این شخص آمده اند نیز مشخص میشود اما یک چیز در دنیای فیلم غایب است و آن اینست که چرا فتنه گران به دنبال این هستند که فردی انقلابی را حامی جنبش سبز نشان دهند. جواب این سوال را میتوان در خارج فیلم جستجو کرد و انرا فهمید اما در دنیای فیلم پاسخی برای این سوال مهم و کلیدی وجود ندارد و همین مسئله باعث میشود که اساس فیلم و پی ان کاملا غیر محکم باشد و همین مسئله است که این فیلم را تبدیل به فیلم بدی میکند. من وقتی که پی فیلمی دارای مشکل باشد دیگر لزومی نمیبینم به ضعفهای دیگر از جمله کارگردانی و مسایل تکنیکی وارد شوم.
درباره محتوای فیلم هم اساسا وارد بحث نمیشوم نه در این فیلم و نه در هیچ فیلم دیگری چون معتقدم همه افراد حق دارند هر نوع نگاه و نگرشی راجع به مسایل داشته باشند و نه تنها حق دارند که داشته باشند که حق بیان آن را هم دارند. حال اگر به مخالف یا منتقد این دیدگاه اجازه بیان داده نمیشود یا کمتر داده میشود بحث دیگریست که به نقد ربطی ندارد.