امروز : جمعه 28 اردیبهشت 1403
یکی از مسایل اصلی دین که حتما بایستی مسلمانان در مورد آن تحقیق کنند وبه نتیجه برسند اثبات خداست . .مطمئنا پس از اطلاع از راه های اثبات خدا ونقد آنها مفهوم خدا برایمان روشن تر میشود وشناخت بهتری نسبت به او به دست خواهیم آورد.
برای شروع بهتر است اول مفهوم خدا را بشناسیم وببینیم چه چیز را میخواهیم ثابت کنیم ؛چون در مورد خدا هم مانند هرچیز دیگر برداشتهای متفاوت وجود دارد.
1- برداشت اول در باره ی خدا متعلق به افلاطون است . اجازه بدهید با یک مثال دیدگاه افلاطون را روشن کنیم : در روی زمین تعداد زیادی از اشیاء مختلف وجود دارد مثلا تعداد زیادی گاو وجود دارد ولی همه ی این گاوها با اینکه مختلفند در یک چیز مشترکند وآن "گاو بودن" است . افلاطون میگوید این "گاوبودن " ماهیت اصلی همه ی گاوهاست که در جهان دیگری که او جهان صور مینامد وجود دارد و کار خداوند این است که صورتها ،یعنی مثلا همان "گاو بودن " را بر ماده بیفکند هر دوی جهان ماده وجهان صور نیز وجودشان سرمدی وهمیشگی است و کسی آنها را خلق نکرده است.
2- برداشت دوم متعلق به ارسطو است .ارسطو نیز ماده را نامخلوق وسرمدی میدانست اما قائل به این بود که همین امر نامخلوق باید محرک اولی داشته باشد تا به حرکت در بیاید واین محرک اول خدا میباشد که به موجدات الهام میکند به او به عنوان هدف جهان عشق بورزند.پس خدای ارسطو فقط محرک اول است وعلمی به جهان ندارد.
3- این برداشت، که در عرفان اسلامی نیز وجود دارد ،اما اولین بار فلوطین به آن اشاره کرده این است که جهان همچون اشعه ی خورشید است که از خورشید صادر میشود. یعنی جهان تجلی وفیضی خداست . در این برداشت نیز چون خداوند همیشه وجود داشته پس فیضش "همان اشعه ی خورشید" نیز همیشه همراهش بوده پس جهان ماده ،نامخلوق وهمیشگی میباشد همچون خدا.خدا نیز موجودی ثابت وهمیشگی ومطلق میباشد.
4- هگل خدا را روح مطلق میداند یعنی چیزی مانند اندیشه کردن که ما اندیشه میکنیم اما نمیتوانیم بگوییم واقعیتی به نام اندیشه ، وجود دارد ؛خدا هم این چنین است وهچون ذهن واندیشه میباشد که در کل عالم وجود دارد .
5- اسپینوزا ،جهان یعنی هرچه وجود دارد را خدا میدانست . او معتقد بود این جهان خداست وخدا تنها جوهری است که وجود دارد . یعنی صحبت کردن از خدایی ورای این جهان بی معناست .
6- آنچه به عنوان اندیشه ی دینی مطرح شده خدا را موجودی کامل میداند که به اختیار خود جهان را خلق کرده .همه چیز هستی خود را مستمرا به او مدیونند واگر لحظه ای نباشد همه چیز از هم میپاشد .این خدا ،بی انتها ،غیر جسمانی ودارای هویت محض است او فراتر از زمان وبیپایان است واز درد ورنج برکنار ؛علم مطلق دارد وحاکم بر همه چیز است والبته دارای شخصیت است یعنی میشود با او صحبت کرد ومیتواند دوستدار و غمخوار انسان باشد.
ما میخواهیم راه های اثبات درک ششم از خدا یعنی خدای دینی را بررسی کنیم وببینیم چنین خدایی تا چه حد قابل اثبات است